جدول جو
جدول جو

معنی ادب القاضی - جستجوی لغت در جدول جو

ادب القاضی(اَ دَ بُلْ)
ملتزم شدن و عمل کردن قاضی است بر آنچه که شرع برای او تعیین کرده است از قبیل بسط عدل و رفع ظلم و عدم میل و منحرف نشدن بر یکی از متداعیین. (تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا
ادب القاضی
ملتزم شدن و عمل کردن قاضی است برآنچه که شرع برای او تعیین کرده است از قیبل بسط عدل و رفع ظلم و عدم و منحرف نشدن بریکی ازمتداعین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ ذُ نُلْ)
اذن القسیس. و بعضی گفته اند که آن نوعی از همیشک جوان باشد. رجوع به آذان القاضی و آذان القسیس شود، بچگان شتران و گوسفندان، طعام لااذنه لها، طعامی که رغبت بدان نباشد، گیاه خشک. ج، اذن
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ)
ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن علی مکناسی زناتی. مولد به سال 960 ه. ق. اوفقیه و ادیب و مورخ و شاعر ریاضی است. نزد پدر خویش و ابوالعباس منجور و قصار و ابوزکریا یحیی السراج وابن مجیر مساری و ابوعبدالله محمد بن جلال و ابومحمد عبدالوهاب سجلماسی و احمدبابا فقه و فنون ادب فراگرفته و به ابوالمحاسن صوفی فاسی ارادت میورزیده و بمجلس درس او نیز حاضر می آمده است و دو بار سفر مشرق کرده، بار اول توفیق زیارت خانه یافته و در مجالس درس ابراهیم علقمی و سالم سنهوری و یوسف بن فجله و یحیی خطاب و بدرالدین قرافی به استفادت پرداخته است و در سفر دوم دزدان دریائی مسیحی او را اسیر کرده اند (994 ه. ق.) و پس از یازده ماه اسارت و تحمل مشاق ّ بسیار سلطان ابومنصور سعدی بفدیه او را بازخرید و از آن پس چندی قضاء شهر سلا داشت و سپس کناره گرفت و از آنجا بفاس شد و اقامت گزید و بتدریس در جامعالابارین تا آخرعمر اشتغال ورزید. ابوالعباس احمد بن یوسف فاسی و ابوالعباس احمد مقری صاحب نفح الطیب از شاگردان اویند واحمد مقری بر جنازه او نماز گذارده است. سیزده تألیف از او نام برده اند، آنچه در دست است کتب ذیل میباشد: کتاب جذوهالاقتباس فی من حل من الاعلام مدینه فاس. کتاب درهالحجال فی اسماءالرجال و آن ذیل وفیات ابن خلکان است. لقطالفرائد و آن مکمل طبقات ابن قنفذ است. المنتقی المقصور علی مآثرالخلیفه ابی العباس المنصور. وفات او به سال 1025 ه. ق. در فاس روی داده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل)
مار. حیّه. لانها تقضی علی لدیغها. (المرصع) ، عنکبوت
لغت نامه دهخدا